Logo

مؤسسه آموزش عالی فردوس مشهد

Ferdows institute of higher education

دکتر عرب زاده، از برجسته‌ترین مدرسان در زمینه طراحی، نقاش آکادمیک، کاریکاتوریست و نقاش دیجیتال می‌باشد.ایشان مدرس دانشگاه، مدیر گروه نقاشی در دانشگاه هنر تهران، هیات علمی و استادیار گروه نقاشی در دانشکده هنرهای تجسمی از دانشگاه هنر تهران، عضو هیات ممیزه کمیته علمی ـ تخصصی هنرهای تجسمی دانشگاه جامع علمی کاربردی، عضو گروه پژوهش تاریخ تطبیقی هنر ایران، پژوهشکده دانشگاه هنر و عضو کمیته آموزش انجمن نقاشان ایران بوده است.

درحال حاضر آقای دکتر عرب زاده به عنوان مدرس در موسسه آموزش عالی فردوس حضور داشته و همین موضوع بهانه ای برای مصاحبه با ایشان در خصوص هنر شد....

 

  • از دیدگاه شما مرز بین هنر کاربردی و هنر به معنای Art چیست؟

فرم‌ها و یا مرزهایی در این زمینه وجود دارد که این موارد را به هم نزدیک میکند.وقتی در حوزه هنر به جزئیات کاربردی نزدیک می‌شویم از یک طرف دیزاین و محصولاتی که کاربرد‌های روزانه زیادی دارد و از یک طرف این طراحی‌ها در حوزه Art خالص بوده و در دیزاین منطبق بر یکدیگر هستند.

ما تنها با یک شی منحصر به فرد به عنوان Art تنها مواجه نبوده بلکه ممکن با تعداد زیادی از اشیا که تکثیر شده است، سر و کار داشته باشیم.اما ایده کلی دیزاین خودش را در قالب هنر نشان داده و پوشش میدهد.

اما در حالتی که این موارد از هم دور هستند، هنر کاربردی معولا نیازهای ما را بر طرف نموده، این در حالی است که با افراد در ارتباط بوده و نه با ماشین‌ها و در پی حل مشکلات کاربردی ما است.از طرفی هم می‌تواند با فرهنگ سنتی ما سر و کار داشته باشد، آن چیزی که هنر محض بوده معمولا اثر و یا مجموعه آثاری است که به کلی دغدغه هنر را داشته و جایگاه هنر را هدف گرفته است.

در همین راستا می‌تواند حتی نگاه انتقادی به زندگی افراد داشته باشد.ما در یک قالب کلی می‌توانیم بگوییم که هنر هر سال ما را درگیر خودش میکند و با ایجاد چالش هایی درک بهتری از زندگی را برای ما فراهم کند.

  • نظر حضرتعالی در خصوص بحث فروش آثار هنری....یک هنرمند چه مؤلفه هایی برای خلق اثر باید داشته باشد؟  

ما ترجیحا نباید بدنبال مؤلفه‌های مورد پسند بازار در زمینه هنر باشیم،ما چالش‌ها و دغدغه‌های تولید هنر و روشهایی برای انجام آن داریم.به عنوان فردی که کارهای هنری انجام میدهدباید بتوانیم در این فضا ارتباط هایی را برای خودمان ایجاد کنیم و آن را گسترش دهیم و این جوری نیست که مثلا در هنر معاصر شما یک شی رو فقط بسازید و معمولا دامنه خلق اثر هنری گسترده بوده و مرتبط با فضای هنری باشد و دارای بدنه ای پویا باشد و برای همین زنده نگه داشتن آن در گروه تعاملات انسانی است، اینکه هر هنرمندی در چه فضایی است و دانستن آن در انتخاب روش هنری و نوع فعالیت ما مؤثر خواهد بود و باعث یادگیری دانش و مهارت‌های هنری ما خواهد بود.این حالت باعث بالا بردن سطح توانایی ما خواهد شد و به معنای آن نیست که بر اساس فروش هرچه بیشتر ، بتواند مؤلفه ای برای هنری بودن ان محصول شود.چون بحث مد و بازار ثبات نداشته و می‌تواند تغییر و برای ما معنای هنری بودن را مشخص می‌کند.

  • از نظر شما سنت در دوره معاصر، همچنین ساختار هنر سنتی ( نقاشی ) توضیحاتی را بفرمایید....بحث تلقی مدرن؟  
  • در حال حاضر اولویت مقایسه هنر سنتی و مدرن مورد نیاز ما نیست، و هنر مدرن که از نیمه دوم قرن 20 آغاز می‌شود، نمی‌تواند با هنر سنتی در مقام مقایسه قرار داده شود.همچنین هنر معاصر خصوصیات خود را داشته و با هنر سنتی و مدرن در تقابل نبوده و هنر سنتی در معنای واقعی خودش با هنر کاربردی ارتباط داشته و چالشی در تعریف واقعی هنر ایجاد نمیکند.البته نمی‌توان گفت که هنر سنتی در هنر معاصر دخالت نداشته، من معتقد هستم که معنای واقعی هنر در خصوص اینکه هنر واقعا چیست؟ بسیار مهم برای داوری در این زمینه و اینکه فرم‌ها به صورت سنتی و ... مهم نیست و کاملا به هنر واقعی اثر مربوط می‌شود.
  •  
  • در پایان اگر موردی هست بفرمایید؟

مهمترین موضوع این است که هدف از خلق آثار هنری چیست؟ این سبب می‌شود که هنرمند تعهد خود را نسبت به موضوع خلق اثر نشان دهد و اگر بصورت ندانسته و آگاهی کافی به خلق یک اثر هنری پرداخته شود ما با تکرار یک فرم همراه هستیم و این هنر واقعی نبوده، هنر نوعی آگاهی و هوشیاری نسبت به وضعیت خودش و انسانیت است.


برای این مطلب امکان ارسال نظر وجود ندارد