حالا که مدت زمان زیادی از حراج تهران و رکورد دوازدهمیلیاردیاش میگذرد شاید راحتتر بتوانیم تمام جنجالها و حاشیههایش را در یک قاب بزرگ بگذاریم، دربارهاش حرف بزنیم و خوب وراندازش کنیم. شاید هنوز پسلرزههایی این قاب را تکان بدهد یا خط و نقشی از ناکجاآباد به آن اضافه شود، اما مشخص است که در این میان دستهای از سوءبرداشتها جای مجموعهای از احکام و پیشفرضهای عمومیتیافته و موردتأیید را گرفته است؛ فقط در چنین آشوبهایی انحراف در تعاریف نظری و هنری به نفع احتمال انحراف اخلاقی روا میشود و خیلی از کلیدواژههای مهم پنهان میماند. «کپی»، «نگاه غیرعلمی به حراج» و مسئله «هنر برای هنر» تنها بخشی از این داستان بود. عباس شهسوار، هنرمند کرمانشاهی که چند سالی است در مشهد زندگی میکند، تحقیقات زیادی روی نقاشی و مینیاتور ایرانی انجام داده و با همسرش چندین مجموعه متفاوت خلق کرده است. او در ابتدای فعالیتش به دلالان ترکیهای، کپیهایی را که از کارهای رضا عباسی و بهزاد میکشیده میفروخته است، ولی حالا یکی از صاحبسبکان مینیاتور ایرانی است و مهمتر از همه اینها او نگاهی انتقادی دارد. در این گفتوگو چندان به شخصیت اخلاقی آیدین آغداشلو کاری نداریم؛ اما از میان سخنان شهسوار میتوانیم خیلی از مناسبات اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و فرهنگی هنر در ایران و جهان را بفهمیم؛ میتوانیم با نگاهی دقیقتر درباره این حرف بزنیم که اخلاق کجای اثر هنری است و حراج آثار هنری چه قواعد و اصولی دارد؟
آزادی اولین نیاز هنرمند
شهسوار در ابتدا درباره جایگاه اخلاق داخل و بیرون اثر هنری میگوید: من بهعنوان یک نقاش، نه یک متخصص قیمتگذاری اثر هنری، میتوانم بگویم که در هیچ شرایطی و در هیچ برههای از تاریخ مدرن، اخلاق در اثر هنری جایگاهی نداشته است. چون با ورود اخلاق اولین و مهمترین امر در اثر هنری زیر سؤال میرود و آن هم آزادی است. آزادی اولین چیزی است که هنرمند نیاز دارد. اثر هنری نیاز دارد در آزادی شکل بگیرد، در آزادی رشد کند و در آزادی ارائه شود. اما واکنش جامعه به اثر هنری هم باید آزاد باشد تا حدی که آن اثر هنری را از بین ببرند یا آتش بزنند. پس اثر هنری یک آرتیست بیارتباط با زندگی او نیست ولی اثر هنری میتواند از زندگی خصوصی هنرمند جدا باشد.
او یادآور میشود: ما نمیتوانیم بگوییم حاشیههای آیدین آغداشلو کیفیت اثر او را پایین آوردهاند. اما اگر بخواهیم از لحاظ تاریخی درباره آثارش صحبت کنیم بعد از مرگ آیدین آغداشلو است که محقق برای پیدا کردن محتوای هر کدام از آثارش حق دارد که وارد زندگی خصوصی او شود و کنکاش کند و بر اثر اطلاعاتی که به دست میآورد اثرش را از نظر محتوایی بررسی کند. در زمان حیات هنرمند زندگی او برای محتوا یا کیفیت اثرش محل ارجاع نمیتواند باشد. من تصور میکنم بسیاری از صحبتهایی که درباره آغداشلو شکل گرفته حسابشده و فکرشده است و برای تخریب او. وارد کردن اخلاق در قضاوت اثر هنری درست نیست.
به باور شهسوار اینکه در جریان آغداشلو اخلاقیات متر و معیار بررسی کیفیت اثر هنری شد نشان از درک پایین جامعه از اثر هنری است. اثر هنری بعد از خلق متعلق به هنرمند نیست؛ متعلق به جامعه است و جامعهای که اثر هنری را با هنرمند قیاس کند مطمئنا درحال آسیبزدن به هنر است.
این هنرمند یادآور میشود: من به واسطه چند دیدار مفصلی که با آقای آغداشلو داشتم متوجه شدم که کشور ما یک آدم متخصصِ ارزشیابِ دقیقِ باسواد را با قضاوتها و ورود به زندگی او از دست خواهد داد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش درباره قیمتگذاری آثار هنری توضیح میدهد: اثر هنریای که از یک نقاش در یک حراجی شرکت میکند ممکن است صاحبش فرد دیگر یا یک مجموعهدار یا یک سرمایهدار باشد. درباره قیمت این اثر متخصصان اقتصاد هنر باید سخن بگویند. حراج یک بخش اقتصادی و تعیینکننده برای قیمت آثار هنری در هر منطقهای است. برای نمونه حراج کریستی دبی تنها کارش این نیست که چند نفر سود مالی ببرند. این حراج بهمثابه تغییردادن قیمتهای اثر هنری در منطقه هم هست. یعنی آن حراج مشخص میکند که اگر بخواهید از این هنرمند اثر بخرید باید به قیمت اثر او در اینجا هم توجه کنید. پس بدونشک بالارفتن و پایینرفتن قیمت اثر در یک حراج به شخص هنرمند ربط و بستگی ندارد. به یک بازه زمانی در یک منطقه و کشور ارتباط دارد. سال 1392 در یکی از حراجهای منطقه اثر «باغ اسرار» فرهاد مشیری با قیمت یک میلیون دلار فروش رفت. از نظر من کار آغداشلو بسیار از این اثر بهتر است. چرا هیچ کس در آنزمان به این قیمت اعتراضی نکرد و حتی کفوسوت هم برایش زدند؟ چون مشیری حاشیهای نداشت.
برای این مطلب امکان ارسال نظر وجود ندارد
تمام حقوق کپی رایت برای موسسه آموزش عالی فردوس محفوظ است 2017-2024 (نسخه : 5.8.13.2)